آیسی پری کوچک تمام عمرش را در شمال زندگی کرده و آنجا گلی نمی روید. او تصمیم می گیرد در باغ فلوریدا که پر از گل است گشتی بزند. اما ناگهان یک پری گل او را زندانی می کند. فقط نگهبانان معجزات می توانند او را از هزارتوی باغ نجات دهند.

آیسی پری کوچک تمام عمرش را در شمال زندگی کرده و آنجا گلی نمی روید. او تصمیم می گیرد در باغ فلوریدا که پر از گل است گشتی بزند. اما ناگهان یک پری گل او را زندانی می کند. فقط نگهبانان معجزات می توانند او را از هزارتوی باغ نجات دهند.

یک خرابکاری مرموز در گالری شهر نگهبانان عجایب را به آنجا می کشاند تا با گروه دزدان دریایی آلفیدا مبارزه کنند. تلاش های آن ها تعیین می کند که آیا کای و آیسی می توانند در مسابقه نقاشی که قرار بود آنجا برگزار شود اما حالا لغو شده شرکت کنند یا نه.

یک خرابکاری مرموز در گالری شهر نگهبانان عجایب را به آنجا می کشاند تا با گروه دزدان دریایی آلفیدا مبارزه کنند. تلاش های آن ها تعیین می کند که آیا کای و آیسی می توانند در مسابقه نقاشی که قرار بود آنجا برگزار شود اما حالا لغو شده شرکت کنند یا نه.

آیسی، گردا، کای و لوتا به آسیاب رفتند. اما معلوم شد که تیغه های آن گم شده و بدون آن ها درست کردن آرد برای اهالی شهر امکان پذیر نیست. باید دید چه کسی آسیاب را خراب کرده و تیغه ها را دزدیده است. این وظیفه نگهبانان عجایب است.

آیسی، گردا، کای و لوتا به آسیاب رفتند. اما معلوم شد که تیغه های آن گم شده و بدون آن ها درست کردن آرد برای اهالی شهر امکان پذیر نیست. باید دید چه کسی آسیاب را خراب کرده و تیغه ها را دزدیده است. این وظیفه نگهبانان عجایب است.

در شهری که آیسی، کای و لوتا زندگی می کنند، اشیاء پرنده عجیبی در آسمان ظاهر شده اند. آن ها اختراعات افراد دیگر را می دزدند. حالا وظیفه نگهبانان عجایب است که اشیاء دزیده شده را به صاحبان آن ها برگردانند.

در شهری که آیسی، کای و لوتا زندگی می کنند، اشیاء پرنده عجیبی در آسمان ظاهر شده اند. آن ها اختراعات افراد دیگر را می دزدند. حالا وظیفه نگهبانان عجایب است که اشیاء دزیده شده را به صاحبان آن ها برگردانند.

آیسی، گردا، کای و لوتا به پیک نیک می روند. قدم زدن در میان جنگل به نظر عالی می رسد. اما در مسیر بچه ها متوجه می شوند که در بخشی از جنگل فقط کنده های درخت باقی مانده است. یک نفر حواسش به طبیعت نیست. نگهبانان عجایب به سرعت می خواهند کشف کنند این هیزم شکن کیست.

آیسی، گردا، کای و لوتا به پیک نیک می روند. قدم زدن در میان جنگل به نظر عالی می رسد. اما در مسیر بچه ها متوجه می شوند که در بخشی از جنگل فقط کنده های درخت باقی مانده است. یک نفر حواسش به طبیعت نیست. نگهبانان عجایب به سرعت می خواهند کشف کنند این هیزم شکن کیست.

آیسی و گردا پای سبزیجات و میوه می پزند. اما وقتی به مغازه میوه فروشی می روند می بینند همه محصولات را یک دزد مرموز دزدیده است. حالا فقط نگهبانان عجایب می توانند آن ها را پیدا کنند.

آیسی و گردا پای سبزیجات و میوه می پزند. اما وقتی به مغازه میوه فروشی می روند می بینند همه محصولات را یک دزد مرموز دزدیده است. حالا فقط نگهبانان عجایب می توانند آن ها را پیدا کنند.

در سرزمین برفی، جایی که آیسی قبلا زندگی می کرد، هیچ بالونی وجود نداشت به همین خاطر او از بالونی که کای به دست خودش ساخته حسابی تعجب کرده است. مخترع جوان به او قول می دهد به محض اینکه سبدش را تمام کند می تواند با آن پرواز کند. اما وقتی صبح از راه می رسد، معلوم می شود که بالون را دزدیده اند و این یعنی رویای پرواز پرنسس در خطر است. نگهبانان عجایب باید دوباره سبد را پیدا کنند.

در سرزمین برفی، جایی که آیسی قبلا زندگی می کرد، هیچ بالونی وجود نداشت به همین خاطر او از بالونی که کای به دست خودش ساخته حسابی تعجب کرده است. مخترع جوان به او قول می دهد به محض اینکه سبدش را تمام کند می تواند با آن پرواز کند. اما وقتی صبح از راه می رسد، معلوم می شود که بالون را دزدیده اند و این یعنی رویای پرواز پرنسس در خطر است. نگهبانان عجایب باید دوباره سبد را پیدا کنند.

آیسی خیلی درباره دنیای انسان ها کنجکاو است. چون در سرزمین برفی که او در آنجا بزرگ شده همه چیز متفاوت بود. اما پاسخ سوال های او فقط در کتابخانه پر از کتاب پیدا می شود. بعد از رفتن به آنجا، آیسی، گردا، کای و لوتا متوجه می شوند که مرکز دانش شهر به طرز وحشیانه ای غارت شده است. یک نفر همه کتاب ها را دزدیده تا دانش آن ها را به دست بیاورد. نگهبانان عجایب باید دزدها را پیدا کنند و کتاب ها را به شهروندان برگردانند.

آیسی خیلی درباره دنیای انسان ها کنجکاو است. چون در سرزمین برفی که او در آنجا بزرگ شده همه چیز متفاوت بود. اما پاسخ سوال های او فقط در کتابخانه پر از کتاب پیدا می شود. بعد از رفتن به آنجا، آیسی، گردا، کای و لوتا متوجه می شوند که مرکز دانش شهر به طرز وحشیانه ای غارت شده است. یک نفر همه کتاب ها را دزدیده تا دانش آن ها را به دست بیاورد. نگهبانان عجایب باید دزدها را پیدا کنند و کتاب ها را به شهروندان برگردانند.

تمام آب شهری که آیسی، گردا، کای و لوتا در آن زندگی می کنند ناپدید شده است. از شانس بد آن ها، هوای بیرون به شدت گرم است. معلوم می شود که پری فلوریدا آب را می دزیده تا باغش را از خشک شدن در گرما حفظ کند. فقط نگهبانان عجایب می توانند آب را به شهروندان برگردانند و هم زمان باغ پر از گل های تازه را آب دهند.

تمام آب شهری که آیسی، گردا، کای و لوتا در آن زندگی می کنند ناپدید شده است. از شانس بد آن ها، هوای بیرون به شدت گرم است. معلوم می شود که پری فلوریدا آب را می دزیده تا باغش را از خشک شدن در گرما حفظ کند. فقط نگهبانان عجایب می توانند آب را به شهروندان برگردانند و هم زمان باغ پر از گل های تازه را آب دهند.

پرنسس آیسی خیلی خوب می تواند برف و یخبندان را مدیریت کند. به همین خاطر وقتی کای و گردا به او می گویند گلوله های برفی منظم درست کند عصبانی می شود. ناگهان آیسی تمام قدرت برفی اش را با درست کردن یک غول یخی نشان می دهد. این غول یخی ناگهان زنده می شود.

پرنسس آیسی خیلی خوب می تواند برف و یخبندان را مدیریت کند. به همین خاطر وقتی کای و گردا به او می گویند گلوله های برفی منظم درست کند عصبانی می شود. ناگهان آیسی تمام قدرت برفی اش را با درست کردن یک غول یخی نشان می دهد. این غول یخی ناگهان زنده می شود.