میلدرد پیرس پس از مشاجره با همسرش به تنهایی دو دخترش را بزرگ می کند. او چندین سال است که بیرون از خانه کار نکرده ولی در درست کردن شیرینی جات مهارت زیادی دارد و به دوستان و همسایه ها کیک و پای می فروشد. او به فکر چندین شغل می افتد و در نهایت در رستورانی ارزان گارسون می شود.

میلدرد پیرس پس از مشاجره با همسرش به تنهایی دو دخترش را بزرگ می کند. او چندین سال است که بیرون از خانه کار نکرده ولی در درست کردن شیرینی جات مهارت زیادی دارد و به دوستان و همسایه ها کیک و پای می فروشد. او به فکر چندین شغل می افتد و در نهایت در رستورانی ارزان گارسون می شود.

میلدرد نمونه ای از کیک های پای خود را به غذاخوری می برد و با استقبال مشتریان رو به رو می شود. او سپس سفارش برای 35 کیک در هفته دریافت می کند و سفارش ها از رستوران های دیگر نیز به آن ها اضافه می شود. ودا یونیفرم های گارسونی خود را پیدا می کند و میلدرد مجبور می شود اعتراف کند شغلش چیست. ودا که فردی خودشیفته است، فکر می کند این مسائل تحقیرآمیز است. میلدرد به او می گوید که قصد دارد رستوران خودش را افتتاح کند و نهایتا از ولی می خواهد که تخمین بزند هزینه ای که باید صرف این کار کند چقدر است، اما ولی ایده دیگری در ذهن دارد. با طلاق گرفتن از برت، او می تواند خانه ای را بخرد و تبدیل به یک رستوران کند.

میلدرد نمونه ای از کیک های پای خود را به غذاخوری می برد و با استقبال مشتریان رو به رو می شود. او سپس سفارش برای 35 کیک در هفته دریافت می کند و سفارش ها از رستوران های دیگر نیز به آن ها اضافه می شود. ودا یونیفرم های گارسونی خود را پیدا می کند و میلدرد مجبور می شود اعتراف کند شغلش چیست. ودا که فردی خودشیفته است، فکر می کند این مسائل تحقیرآمیز است. میلدرد به او می گوید که قصد دارد رستوران خودش را افتتاح کند و نهایتا از ولی می خواهد که تخمین بزند هزینه ای که باید صرف این کار کند چقدر است، اما ولی ایده دیگری در ذهن دارد. با طلاق گرفتن از برت، او می تواند خانه ای را بخرد و تبدیل به یک رستوران کند.

میلدرد پس از مراسم خاکسپاری کوچک ترین دخترش، بر افتتاح رستوران جدیدش تمرکز می کند. شب افتتاحیه بسیار موفق است و به نظر می رسد حتی ویدا هم موافق است. وقتی مونتی براگون پیدایش می شود، میلدرد متوجه می شود که او شخصیت بسیار معروفی است.