شوالیه ای ساده لوح به نام نقاب آهنی سعی دارد محافظت از قصر و افراد آن را به خوبی انجام دهد. او سعی می کند دسیسه های جادوگر جنگل را خنثی کرده و پرنسس را از نقش های پلید او نجات دهد. او در این راه با ماجراهای مختلفی روبرو می گردد.