یک نفر به پناهگاه 573 حمله می کند و ایوا مجبور می شود به روی زمین بیاید. او دست تنها باید به مهارت های خود برای زنده ماندن تکیه کند و البته یادداشتی رمزی که روی آن نوشته شده: «واندلا».

ایوا متوجه می شود روی سیاره ای به نام اوربانا است و در آنجا با یک خرس آبی غیبگو به نام اوتو و یک موجود فضایی عبوس به نام راوندر آشنا می شود.

ایوا که می خواهد هرطور شده انسان های دیگری پیدا کند، از راوندر کمک می خواهد؛ اما پیدا کردن اولین سرنخ واقعی برایش گران تمام می شود.

ایوا به دیدن حکیمی می رود و متوجه حقیقت تلخی درباره انسان ها می شود. درحالیکه بستیلِ جایزه بگیر نزدیک می شود، او با امید و انگیزه بیشتر ماجراجویی خود را با شدت بیشتری ادامه می دهد.

باوجود اعتراضا های ماتر، ایوا نقشه جسورانه ای را در پیش می گیرد و با کسی که انتظارش نمی رفت دوست می شود.

درحالیکه ممکن است تمدن انسانی در پیش روی ایوا و دوستانش باشد، آن ها با خطرناک ترین ماموریت خود روبرو می شوند.

ایوا متوجه حقیقت انسان ها می شود؛ درحالیکه بستیل به دنبال اوست.