وقتی بتسی فاریا در شهر کوچک میزوری به قتل می رسد، به عقیده پلیس ابهامی در این پرونده وجود ندارد و شوهر بتسی قاتل شناخته شده و دستگیر می شود. با این حال، پرسش هایی بی پاسخ باقی می مانند. نه تنها این پرونده شخص بی گناهی را محکوم کرده است، بلکه موجب زنجیره اتفاقاتی می شود که پرده از یک نقشه شیطانی بر می دارند؛ نقشه ای که دوست صمیمی مقتول یعنی پم هاپ در آن دخیل است. با وجود اینکه پم آخرین کسی بوده که بتسی را قبل از مرگش دیده، پلیس هیچ وقت به او مظنون نبوده است. اما پم مدام روایت خود را از ماجرا تغییر می دهد و از پاسخ دادن به سوالات طفره می رود.