آیلا که به تازگی مدیر تیم بسکتبال ویوز شده، با اولین دوراهی کاری خود مواجه می شود: آیا بازیکن بددهنی را که از تمام ظرفیت خود استفاده نمی کند کنار بگذارد یا نه.

برادران آیلا به دنبال شورش علیه او هستند و او باید برای برگرداندن قرارداد یک اسپانسر سریع وارد عمل شود. اما غافلگیری به مراتب بزرگ تری در انتظار خانواده گوردون است.

وقتی تراویس به یک اسپانسر توهین می کند، آیلا سعی می کند مسئله را رتق و فتق کند اما تبعات فاجعه باری در پی دارد. علی به جکی که سردرگم شده کمک می کند با پُست جدیدش آشنا شود.

در کنفرانس صاحبان لیگ، آیلا به دنبال جوش دادن یک معامله تاثیرگذار است. نس و سندی متوجه می شوند همخانه بودن فقط به معنای به اشتراک گذاشتن مکان نیست.

مهمانی نامزدی آیلا و لیو که مدت ها عقب افتاده بود پرسش های بزرگی درباره مذهب و تعهد در ذهن ها ایجاد کرد. جکی سعی می کند برنامه بین دو نیمه ویوز را متحول کند.

گزارش اشتباهی حاکی از اینکه ویوز قصد فروش مارکوس را دارد آیلا را در موضع دفاع قرار می دهد. افسوس های دایسون برای پرتاب آزادهایش به مداخله ای غیرعادی می انجامد.

آیلا برای آنکه جلوی مادر سلطه جوی تراویس را بگیرد که مدام تمرین ها را مختل می کند، او را زیر پروبال خودش می گیرد.

تیم ویوز روی غلتک برد افتاده تا اینکه جی ناگهان پس از فوران خشمی ناگهانی غیبش می زند و آیلا مجبور می شود به دنبالش بگردد.

ویوز فصلی رویایی را گذرانده اما راز یکی از بازیکنان می تواند رویای پلی آف آن ها را خراب کند. سندی سعی می کند دوباره به اوج برگردد.

تیم ویوز پس از سال ها بهترین پلی آف خود را می گذراند درحالیکه زندگی شخصی آیلا از این بدتر نمی شود. آیا خانواده گوردن می تواند از این موقعیت حساس سربلند بیرون بیاید؟