وقتی انفجاری شدید در یک زندان فوق امنیتی امکان فرار را به قاتل زنجیره ای بدنامی به نام ریچارد هریس می دهد، یک مامور از اعتبار ساقط شده اف بی آی به نام بکس هندرسون دوباره به شغلش فراخوانده می شود تا پیش از آنکه قاتل دوباره دست به قتل بزند او را پیدا کند.

کلایتون جساپ، یک قاتل دیوانه که خانواده های خوشبخت را هدف قرار می دهد، فرار کرده و درصدد است دوباره مرتکب قتل شود. تیم کارآگاهان دست به کار می شوند و بکس یاد می گیرد به چه کسی می تواند و به چه کسی نمی تواند اعتماد کند.

در منطقه روستای مونتانا، اعضای تیم به دنبال یک قاتل زنجیره ای خشن به نام برندا لو می گردند که به گرگ ها علاقه دارد. بکس و تیمش باید در طبیعت وحشی به دنبال لو بگردند و هم زمان با رنجرهای محلی که به دنبال تحقق عدالت به شیوه خودشان هستند سروکله بزنند.

دکتر ازکیل مالاک، روانپزشکی که تبدیل به قاتلی روانی شده، در جستجوی قربانیان جدیدی در شیکاگو است. بنابراین بکس و تیمش برای آنکه دست پیش را بگیرند باید راهی برای پایان دادن به دیوانگی او پیدا کنند.

وقتی بکس و تیمش می شتابند تا جلوی روی باربر ملقب به قاتل زوج کش را بگیرند، پرده از نقشه هولناکی بر می دارند که جنایات روی را از زاویه کاملاً تازه ای نشان می دهد.

آرلو برندت که قاتلی سریالی است با هدف جدیدی پیدایش می شود. درحالیکه آرلو به دنبال قربانیان بی گناه خود است، بکس و تیمش باید ذهن یک بیمار روانی را بخوانند.

بکس و تیمش برای گرفتن مارک مارسدن، قاتلی زنجیره ای که سه همسرش را به قتل رساند تلاش می کنند. وقتی مارک تصمیم می گیرد عروس جدیدی انتخاب کند، همه چیز تغییر می کند.

یک قاتل سریالی فراری از «گودال» تصمیم می گیرد سبک کشتن زندانی دیگری را به عنوان ادای احترام به او در پیش گیرد.